کوپه شماره ٧

Saturday, July 30, 2005

انگيزه هاي نوشتن

گاهي اوقات فكر مي كنم براي نوشتن انگيزه لازم است هرچند اين روزها انگيزه‌هايم براي نوشتن زياد است اما نمي دانم چرا دستم به نوشتن نمي رود. خيلي دلم مي خواست از تاثيري كه فنز بر من گذاشت بنويسم، از مصاحبه ام با بهرام بيضايي، مصاحبه اي كه مدتها در انتظارش بودم يا از توقيف نابهنگام نمايشش اونم در بيست و چهارمين شب اجرا. يا از سالگرد بامداد هميشه شعر خيلي دوست داشتم راجع به خيلي حرفها بنويسم اما نمي دونم چرا پشت كامپيوتر كه مي نشينم همه حرفها تموم مي شه هيچ حرف براي گفتن ندارم. اما از امروز تصميم دارم حتي شده يك خط توي اين صفحه بنويم. يك سري نامه است كه اين جا مي ذارمشون براي مخاطبي كه هيچ‌وقت آون‌ها را نمي خونه نامه هايي براي باد بگذريم.

posted by farzane Ebrahimzade at 5:14 PM

|

Wednesday, July 06, 2005

فنز

امروزقرار بود افتتاحيه نمايش فنزباشه . تئاتري كه از يكي دو ماه پيش منتظر صحنه رفتنش بوديم.مثل سایر اجراها ك كار متفاوت از محمد رحمانيان. داستان يك خانواده انگليسي عاشق تيم منچستر يونايتد در حدود سال‌هاي 1964. حتما بايد بازي پرويز پرستويي در بازگشتش به صحنه را در كنار مهتاب نصيرپور، حبيب رضايي، ترانه علي دوستي و احمد مهرانفر ببينيد. اما ظاهرا افتاده برای دوشنبه . راستی من چند وقت پیش چند گزارش درباره فنز کار کردم که یکیش گزارش تمرین نمایش بود یکیش مصاحبه بابازیگراش و گفتگو با محمد رحمانیان

posted by farzane Ebrahimzade at 3:13 PM

|

Tuesday, July 05, 2005

داشتن یک وبلاگ یکی از دغدغه های یکی دو سال اخیرم بود. اما همیشه به دلایلی این کار را نکردم. شاید چون هیچ وقت نمیدونستم اگر وبلاگ داشته باشم چی باید بنویسم برای همین هم در برابر این دغدغه مقاومت کردم . اما حالا حس می کنم حرفهایی هست که نمی شه گفت. حرفهایی که گاهی وقت ها باید تو نوشته ها داد زد یا یک جایی از آن نوشت. فکر می کنم این جا جای خوبی که این حرفهایی که سه ساله تو خودم نگه داشتم بنویسم. امیدوارم بتونم آهسته و پیوسته ادامه اش بدم.

posted by farzane Ebrahimzade at 11:42 PM

|