کوپه شماره ٧
Wednesday, November 25, 2009
خانه صدام

من خائنين را مي شناسم قبل از اينكه خودشان بدانند. (صدام حسين)
این نخستین جملهای است که پیش از آغاز بخش اصلی مجموعه « خانه صدام» روی صفحه مانیتور نقش میگیرد و ببینده را به یک مهمانی خانوادگی میبرد. البته این نخستین سکانسهای این فیلم نیست چرا که لحظاتی قبل با نشان دادن پيام جرج بوش در جنگ عراق سال 2003 آغاز شده و خانواده هراسانی را نشان میدهد که قرار است خانهاشان را ترک کنند.
خانه صدام را به دلیل ساخت خوب و البته روایت بدون عرض تاریخی دوست داشت. البته فیلم تا آن جایی که توانسته بود در روایت زندگی صدام حسین تکریتی رئیس جمهور سابق عراق و البته یکی چهرههای دیکتاتوری که در سی و چند سال اخیر ظاهر شدند بیطرف مانده بود و در بعضی از لحظات هم به دلیل ساختار تاریخی خود و این که به دست کشور غالب ( فیلم محصول بی بی سی است موفق نبود. با این همه تقریبا میشود در میان مجموعهها و فیلمهایی که براساس زندگی زندگی یک چهره تاریخساز ساخته شده است قابل استناد دانست. سریال به زندگی خصوصی و سیاسی صدام حسین می پردازد و راوی ۳۰ سال گذشته زندگی مردم عراق و البته بخشی از تاریخ کشور خودمان است. بخصوص در قسمت اول فیلم که با جریان روی کار آمدن صدام به جای حسن البکر و قصد صدام به جنگ با ایران پرداخته میشود.
صدام در سال 1979 درست بعد از پیروزی انقلاب ایران با این تحلیل که حکومت جدید ایران تهدید جدی نسبت به کشور پر تنش و کودتا خیز عراق است تدارک حمله به ایران را آغاز میکند. او ابتدا با حرکتی نرم کودتایی بیخونریزی انجام میدهد و دست به تصفیه سازمانی خونینی میزند. او حتی نزدیکترین دوستش حمدانی را میکشد که نشان دهد که مرد قوی حتی به دوست خود هم رحم نمیکند. او تابع هیچ قانونی نیست چرا که معتقد است: قانون هر چيزي است كه من بر روي يك تكه كاغذ مينويسم.
بعد جریان بمب گذاريهايي در عراق صورت ميگيرد كه اسناد طارق عزيز كه آن موقع وزير كشور بوده نشان مي دهد كه اين كار به دست گروه محمد باقر صدر انجام شده و به تحریک ایران است و همین عاملی برای حمله به ایران و بعد جریان با خاک یکسان کردن روستایی شیعیه نشین است که تنها جرمی بود که رئیس جمهور سابق عراق به دلیل آن اعدام میشود. نقش صدام را در این فیلم ایگل نور بازی میکند. بازیگر اسرائیلی که حضورش در فیلم مونیخ یکی از مشهورترین بازیهایش بود. در کنار صدام در این بخش با خانواده او آشنا میشویم. ساجده همسر نخست و اصلی صدام که نقش او را شهره آغداشلو بازیگر سرشناس ایرانی بازی کرده است و اگر چه حضور پررنگی از او دیده نمیشود اما اثری قدرتمند در پیشبرد فیلم دارد. آغداشلو آن چنان در نقش بانوی اول عراق ظاهر میشود که بازی دیگر بازیگران را نیز تحت تاثیر خود قرار میدهد. بازی که جایزه امی 2009 را برای او به ارمغان داشت. در کنار اینها در قسمت نخست حضور مادر صدام را داریم. مادری در شکلگیری شخصیت مردی که 30 سال تاریخ عراق و منطقه خاورمیانه را به خود معطوف کرد تاثیر زیادی داشته است. مادري مستبد که تا مرگش نفوذ زیادی بر زندگی فرزندی داشت که گفته میشود فرزند نامشروعی بوده است. در کنار این دو شخصیت حسین المجید داماد بزرگ صدام قرار گرفته است که در نیمی از فیلم نزدیکترین یار صدام است. در سومین بخش فیلم و بعد از جنگ خلیج فارس و تحریم عراق به دلیل مشکلاتی که با عدی فرزند بزرگ صدام پیدا میکند به اردن میگریزد و بخشی از اطلاعات محرمانه عراق را به فروش میرساند. صدام او و برادرش که داماد دیگر او بود را با وعده بخشش به عراق باز میگرداند و در بدو ورود اعدام میکند. چرا که صدام معتقد بوده است دست انقلاب ميتواند به دشمنانش در هر جا كه پيدا شوند برسد. همچنین دو پسر صدام عدی و قصی هستند که دو روی سکه شخصیت پدر بودند. چهره عیاش سنگدل و بیرحم عدی صدام در کنار چهره سیاس و مصلحت اندیش قصی در این فیلم به خوبی به نمایش در آمده است.شباهت فلیپ اردیتی بازیگر ایتالیایی نقش قصی به خود او نکته جالب فیلم است.
اما به نظرم مهمترین بخش زندگی صدام در قسمت چهارم فیلم است که به نمایش گذاشته میشود. صدامی که بعد از جنگ خلیج فارس با آن که خود را فاتح جنگ با ایران و کویت میداند دست از کشورگشایی برداشته و کمتر برای همسایگان خود خط نشان میکشد. در روزهایی که کودکان عراقی از بیدارویی میمیرند او سرش را به پیروزیهایی که داشته و حمایت مردمی که از ترس عکسش را به در و دیوار خانهها و شهرشان میزنند و به دنبال ماشین او میافتند مشغول میکند و مي رود شجره نامه خود را در مي آورد و مدعي ميشود كه با خاندان پيامبر نسبت دارد. شروع به كتابت قرآن با خون خود ميكند. این همه این ها مانعی برای حمله آمریکا و متحدانش به عراق نیست. خانواده دیکتاتور عراق از هم پاشیده هر کدام به سمتی میگریزند. خود او در روستایی پنهانی زندگی میکند و از همان جا برای مردمی که در مرگ پسرانش جشن و پایکوبی میکنند پیام استقامت میفرستند و خود را رهبر عراق میداند. در نهایت هم بعد از دستگیری به دار آویخته میشود بی آن که به یاد کسی مانده باشد که روزی گفته بود:«اگر من بميرم , شما يك انگشت به جا مانده ازمن پيدا نخواهيد كرد و شما همه با من خواهيد مرد.»
Labels: فیلم نوشت
<< Home