کوپه شماره ٧
Saturday, November 21, 2009
ثريا همسر دوم شاه

پيش نوشت: گاهي وقتها سكوت ما از سر اجبار يا رضايت نيست. اين روزها سكوت من از سر اين بوده كه نميدانم چه بنويسم. درباره چه بنويسم. براي من كه نوشتن سالهاست كه مهمترين بخش زندگي بوده ننوشتن و بيكاري خيلي سخت است. اما خوب ميدونم كه اين هم از دورههاييه كه بايد بگذره تا دوباره نوشتن رو شروع كنم. اما به جاي نوشتن در اين روزها كارم شده ديدن فيلم و خواندن كتاب. در اين روزهاي خانه نشيني اين قدر فيلم ديدم كه حساب و كتابش داره از دستم در ميره. براي اين كه نوشتن از يادم نره تصميم گرفتم درباره فيلمهايي كه ميبينيم يا كتابهايي كه ميخونم بنويسم.
فيلم ثريا همسر دوم شاه ايران يك فيلم كاملا تخيلي با اسمي واقعي بود. به نظرم نويسنده و كارگردان ايتاليايي فيلم حتي خاطرات همسر دوم شاه سابق ايران را نخوانده بودند و تنها يك سري كليات درباره زندگي اين ملكه نيمه ايراني ميدانستند هيچ چيزي درباره ايران هم نميدانستند. در مورد اين ملكه پيشين هم همينقدر ميدانستند كه فرزند يك خانزاده بختياري و يك زن آلماني بوده است و در فرانسه تحصيل ميكرده و علاقه مند بوده است كه هنرپيشه شود....
ببخشيد خيلي بيمقدمه رفتم سر اصل مطلب. اصل مطلب اين است كه در اين روزها بيشتر دوست دارم فيلمهاي تاريخي ببينم. از آن جا هم عادت كردم فيلم تاريخي را با استناد به اصل نگاه ميكنم برايم مهم بود ببينيم كه يك كارگردان ايتاليايي كه تصوري از يكي از مهمترين بخشهاي تاريخ كشورم يعني حدود دهه سي داشته است. تصوري كه به نظرم بسيار غير واقعي آمد. فيلم بيشتر درباره يك دختر دانشجوي فرانسوي بود كه يك شاه شرقي مدرن از طريق عكسي كه در اختيارش قرار ميدهند عاشقش ميشود و اين عشق به ازدواجي عاشقانه ميان آنها منجر ميشود. ازدواجي كه نه بدخواهي بدخواهان كه مشكل بچهدار نشدن ا ين ملكه زيبا باعث جدايي او از شاه دلباخته ميشود. البته تا اين جا شايد به نظر بيايد كه فيلم شباهت زيادي به داستان واقعي زندگي ثريا اسفندياري داشته باشد. اما آن چه غير واقعي بود تصاويري بود كه كارگردان فيلم از ايران و البته تاريخ آن داشت يعني حتي به خودش اجازه نداده بود كه كمي درباره ايران تحقيق كند. فيلم در يك منطقه سردسير در ايتاليا فيلمبرداري شده بود. در تمام طول فيلم حتي زمان دو جريان مهم تاريخ ايران يعني قيام سي تير و 28 مرداد سال سي دو كه از بد حادثه در تابستانهاي گرم تهران روي داده بود بخار سرما از دهان بازيگران خارج ميشد و لباسهاي پشمي به تن داشتند. كاخها هم بيشتر به كاخ هاي بوربنها شباهت داشت تا كاخي ايراني. به ياد ندارم كه در هيچ كاخ ايراني تصويري از صليب ديده باشم. از ميان خانواده پر طول و عريض پهلوي ما با چهار نفر روبه رو بوديم. اولي محمد رضا شاه پهلوي دوم كه البته كاركتر اصلي بعد از خود ثريا بود. مرد جواني در حدود بيست و چند ساله كه عاشقانه اين زن جوان را دوست داشت. شاه قرار بود ازدواج اولش را داشته باشد. در حالي كه همه ميدانند در سال 1328 كه پهلوي دوم با ثريا اسفندياري ازدواج كرد مردي سي ساله بود كه از همسر اولش فوزيه به دليل عدم تفاهم جدا شده بود و يك فرزند دختر ده دوازده ساله به نام شهناز داشت. در كنار اين ما با مادر و دو خواهر پهلوي دوم رو به رو هستيم. خواهر بزرگتر شمس پهلوي كه رابط اصلي اين ازدواج از طريق دوستش فروغ ظفر از اقوام ثريا است و همه تلاشش حفظ اين ازدواج است. تاج الملوك پهلوي كه با آن وضعيت جلوسي كه روي صندلي دارد نقش ديوار را بيشتر بازي ميكند. اما در كنار اين دو ما با شخصيتي رو به رو هستيم كه او هم خواهر شاه است به نام شاهزاده سميرا. نقشي كه نه تنها نوع رفتارش كه قرار گرفتن در كنار سه شخصيت ديگر فيلم تماشاگر را به سمت اشرف پهلوي خواهر دوقلوي شاه ميكشاند. البته مثل خيلي از فيلمهاي ايراني كه درباره اشرف پهلوي ميسازند اين شخصيت هم يك اخم مداوم را از او به يادگار دارد. بازيگر نقش اشرف درشت تر از برادرش است و در تمام فيلم يا نشسته يا در حال كاري است كه اين ازدواج سر نگيرد. در حالي كه به استناد تاريخ اشرف پهلوي در طي هفت سالي كه ثريا اسفندياري همسر شاه ايران بوده است حدود سه سال به همراه شوهر مصريش احمد شفيق در فرانسه در تبعيد بوده است. در كنار اين شخصيت ها ما با دكتر محمد مصدق رو به رو هستيم. مردي كوتاه قد كه آدم را به ياد چرچيل مياندازد تا دكتر مصدق. اما از اين نكته جالبتر حضور آيتالله كاشاني در كنار شاه است. روحاني نسبتا جواني كه البته لباسش بيشتر شبيه روحانيون سني مذهب است يا يك رهبر شيعيه. در معدود دفعااتي كه ما با آيتالله كاشاني رو به رو ميشويم در مهماني است كه به افتخار نامزد جديد شاه برپا شده است. از نظر تاريخي آيتالله كاشاني تقريبا همسن و سال دكتر مصدق بوده است در حالي كه در فيلم او تقريبا همسن و سال شاه است. از سوي ديگر ايشون در آن زمان مرجع تقليد شيعي بودند و همين طوري در مجلسي كه رقص مشروب به شيوه دوران ويكتوريايي بود قطعا شركت نميكردند چه برسد به اين كه با زني نامحرم دست بدهند. .. در سراسر فيلم تصاويري نادرست از ايران ميبنيند. زناني با چادرهاي رنگي كه فقط دست تكان مي دهند. حتي در مورد كودتاي بيست و هشت مرداد هم كدهاي غلط داده ميشود....
فكر ميكنم اگر قرار باشد همه مشكلات تاريخي و غير تاريخي اين فيلم را بنويسم يك ده بيست صفحهاي بايد بنويسم.
Labels: فيلم نوشت
<< Home