کوپه شماره ٧
Thursday, October 15, 2009
سفر خاورمیانه 1

این روزها در سفرم سفری که فرصتی برای تازهکردن دیدار با دوستانم از ملیتهای مختلف است؛ فرصتی تازه برای آشنایی با دوستان تازهای از ملیتهای مختلف که با تو در چند نقطه مشترکند: هم جنسانی با داستان های و دغدغه های متفاوت و همه ما به قول میرزا یوسف مستشارالدوله به دنبال کلمه مقدسهای هستیم که کلمه مقدسه آزادی جزیی از آن است:« صلح برای همه دنیا و البته برای خاورمیانه.»
این روزها در سفرم درسفری با دوستانی از ملیتهای مختلف با زبانها و فرهنگها و فکرهای مختلف از شرقی ترین جای دنیا در ژاپن تا غربیترین نقطه عالم در ایالت متحده آمریکا از شمالی ترین نقطه اروپا از استونی تا جنوبیترین نقطه عالم از استرالیا. دوستانی از 72 ملت.
این جا اولین سئوال ملیت توئه و چه لحظه زیباییه که دوست تازه ات که تنها با یک سلام ساده و خنده ای مهربانانه با تو همراه شده با شادمانی و شعف میپرسه:« Iran? Relly, nice to meet you my friend. » و بعد جمله بعدی که:« How is the Iran SITUATION » این جا هیچ برای اعتقاد و عقیده ات تو را بازخواست نمیکند، افکار و اندیشه تو برای خودت هست و قابل احترام. وقتی این جا هستی کنار این همه فرهنگ و اندیشه های متفاوت تشنه شنیدنی و آن ها دوست دارند تجربه هایت را بگویی. هیچ کس به خاطر اشتباهات مکرر زبان مشترک مسخره نمیکند و تو را کمک میکند تا اشتباهت را درست کنی. همه مشتاق حرف زدن و شنیدن هستند. این جا که هستی تازه میفهمی تو با دردهایت در جهان تنها نیستی. همه کسانی که پای در سفرن کنار تو حرکت میکنند شکل تازهای از مشکلات را دارند و تو را بدون هیچ چشمداشتی با تجربه های خوبشان شریک میکنند. این جا که هستی تازه میفهمی که همه جهان خانه بزرگی است. خانه تو مرکز عالم نیست این جا که هستی تو در کنار دوستان تازه یافته ات با چهره تازه ای از زندگی آشنا می شوی با مردمی حرفی میزنی که زبان تو را نمیدانند و تو زبان آن ها را نمیشناسی.
حرفهای گفتنی از جاهایی که گذشته کم نیست عکس هایی که گرفتم اما این روزها آن قدر درگیر سفر و برنامه هایی که داریم وقتی برای نوشتن نمی ماند نوشتنی ها و گفتی ها را برای فردا میگذارم فردا از بیروت و دمشق خواهم نوشت..........
پ.ن: امشب در امان هستیم پایتخت کشور اردن هاشمی. فردا هم باید 30 کیلومتر را در اطراف شهر زیبا و قدیمی امان. فرصتی برای دیدن دوباره این شهر. این یکی از غروب هایی است که در این سفر دیدم
Labels: سفر نوشت
<< Home