کوپه شماره ٧

Sunday, March 15, 2009

خداحافظ

برای گفتن واژه خداحافظ دلم می لرزه اما می دونم ناگزیرم از گفتن این کلمه. هرچند که تو همیشه با سلام می آی و بی خداحافظ می‌ری. حرفی برای گفتن بینمون نمونده. اینم تو خواستی تو خواستی که همه چیز تموم بشه همون جور که خواستی شروعش کنی. آره من می‌فهمم به جای همه حرف هایی که نزدی کلمه هایی که قرار بود بگی رو گذاشتم حالا فقط یک کلمه آخر می‌مونه که تو نمی گی و من نمی ذارم هیچ وقت در حسرتش بمونم. بهت می گم برو برای همیشه حداحافظ

Labels:

posted by farzane Ebrahimzade at 1:54 AM

|

<< Home