کوپه شماره ٧

Monday, March 09, 2009

بعد از هشت مارس

يك هشت مارس ديگه آمد و رفت. مثل پارسال و پيرارسال. مثل هشت مارس 2010 كه خواهد آمد. آخه هشت مارس هم يك روزه مثل همه روزهاي دنيا كه عمرش يه گردش زمين به دور خودشه كه فقط 24 ساعت طول مي‌كشه و بعد اون روز مي‌ميره و يه روز جديد جاشو مي‌گيره. يه روزي كه اونم ساعت 12 شب مي ميره و .... هرچند كه اين زندگي 24 ساعته هر روز نيست كه مهمه. مهم اتفاق‌هاييه كه توي اين مسير مي افته. شايد براي همينه كه هشت مارس به خاطر اتفاق هايي كه در اين روز مي افته و به خاطر همه طول و عرضش براي ما مهم مي شه. مي دونم كه همه مي دونيم هشت مارس روز جهاني زن است و هر سال از اون اولين روزي كه به نام روز جهاني زن معرفي شد تا امروز اتفاقات زيادي افتاده است. اين ها را هر سال نوشتم چه اون روزهايي كه توي زنان ايران بودم و چه حالا كه اين جا هست براي نوشتن حرف‌هايي كه بايد بنويسم. اما امسال هشت مارس هيچي ننونشتم. نه اين كه نتونم يا وقت نداشته باشم. نمي دونم چرا نخواستم بنويسم اما ننوشتم. نه اين كه فكر كنيد هشت مارس و فمنيست كه يك روزي به عنوان مهمترين اصل فكر انتخابش كردم ديگه برام مهم نيستند يا ديگه نمي‌خوام فمنيست باشم كه حالا علي رغم همه موج‌هاي منفي كه نسبت به اين جنبش فكري و اجتماعي و موضوعات به ظاهر فمنيستي ضد زن وجود دارد ايمانم نسبت به زنانگي‌ام بيشتر شده است. اينو از لابه لاي نوشته هام و در درونم حس مي‌كنم و احتياج ندارم كه براي كسي توجيهش كنم. اما اين روزها فكر مي‌كنم به جاي حرف زدن و نوشتن بايد بيشتر فكر كنم.
پ.ن: اين رو نوشتم براي اين كه بگم روز جهاني زن يادم نرفته بود. در ضمن يه داستان جديد در راهه كه همين الان همه ذهنمو پر كرده اگه به ثمر برسه به زودي مي‌ذارمش اين جا.

Labels:

posted by farzane Ebrahimzade at 4:35 PM

|

<< Home