کوپه شماره ٧

Friday, February 06, 2009

بادهای موسمی

جشنواره از نیمه گذشت و جز یکی دو فیلم اثر قابل عرضی نبود. در دو روز گذشته از نیمه دوم هم من که حرفی برای گفتن ندارم. بازم باید 4 روز دیگر تحمل کرد و انتظار کشید ظاهرا فیلم های خوبی در راه است. می‌خواستم در مورد جشنواره و نقدهایی که این روزها هرکسی از راه نرسیده می‌نویسه بنویسم اما به نظرم آمد که گاهی باید سکوت کرد و گذاشت واژه‌خودشان تصمیم بگیرند. سکوت در روزهایی که آدم‌هایی که عقده دیده شدن را دارند از طریق حمله و فحش نوشتن به دیگران (بخصوص بزرگان) خودنمایی می‌کنند بهترین روش است؛ که نوشتن و جواب دادن یعنی شدن مثل همان‌ها و اهمیت دادن به حرف‌هایشان. اگر شعار است بگذارید تکرارش کنم که کلمه و قلم حرمت دارد و در روزگاری که شو من ها با پول‌های بادآورده و از ناکجا آمده به لجن می‌کشند ما این کار را نکنیم. دوست عزیزی درست گفت که بزرگی استادان با این طعنه‌ها کوچک نمی‌شود. این بزرگی آسان به دست نیامده که به این راحتی از دست برود. بادهای موسمی که شروع به وزیدن کرده بگذرد درخت‌های ریشه دار می‌مانند و اثری ازاین خارهای بی‌ریشه نیست. این را خیلی با یقین می‌گویم تاریخ بهترین داور است.
پ.ن: عصرهای دلتنگی همین طور می‌آیند و می‌گذرند و منم و انتظار چند کلمه و یک نام آشنا. کاش می‌دونستی؛ کاش می‌دونستی................
پس.پ.ن: من می‌خوام عاشق سرمای زمستون بشم همین.

Labels:

posted by farzane Ebrahimzade at 1:54 AM

|

<< Home