کوپه شماره ٧
Sunday, February 01, 2009
برش هایی از روز دوم جشنواره
Labels: جشنواره نوشت
یک نکتهای اما از امروز و از این نشستی که برگزار شد روی دلم مونده. نه این که فکر کنید من بهخاطر شیفتگی به کارهای بیضایی این را میگم که به نظر من حضور ایشان، داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی (حتی اگر رئیس را بسازد)، بهمن فرمان آرا و یکی دو تا کارگردان دیگه برای سینمای ما مثل هوا برای نفس کشیدن میمونه باید باشند و سایهاشون روی سر این سینما باشه. دلیل نداره که استادان همیشه فیلم خوب بسازند اما باید بسازند. اما امروز توی سالن یک اتفاق کهنه رخ داد این رو سر سنتوری هم دیده بودم. این که خیلی از کسانی که توی این همه سالها میگفتند بیضایی چرا فیلم نمیسازه و نشسته توی خونه و همش داره مینویسه و از این حرفها صدای انتفادشون بلند شده بود که این چیه ساختی، چه فیلم مزخرفی بود و ووو. قصد ندارم که جریان نقد رو توی سینما ایران خراب کنم اما متاسفانه این روزها در مطبوعات ما پر شده از نگاهای بیمنطقی که اصالت سینما رو زیر سئوال میبره. این سئوال چند بار پرسیده شد که این فیلم اعتراضیه به اتفاقات مربوط به لبه پرتگاه و چرا این قدر رو گفته شد و ووو. اعتراضها هم از سوی کسانی بود که در این یکی دو ساله دائما تکرار میکردند بیضایی فیلم بساز نیست. انقدر سختگیری میکنه که آخرشم فیلمی در نمیآید. این حرف و حدیث ها سر نمایش افرا هم بود. وقتی هم که کار روی صحنه رفت اعتراض به این که این چه نمایشی بود و این حالا کاربرد نداره و از ایرادها و کسی نبود بپرسه آیا شما افرا را سه سال پیش نخوانده بودید؟ این همان متنی بود که سه چهار سال بارها تمرین شد و اما به ثمر نرسید. اگر افرا خوب نبود پس چرا بلیتش گیر نمیآمد؟ اصلا شما که ادعا میکنید بیشترین نقد و ستایش را از استاد کردید این گونه در یک جمع به جای سئوال تمام موجودیت یک فیلم را زیر سئوال میبرید بارها از ستاره سازیهای رابطههای عجیب برخی ازتهیهکنندهها ننوشتید؟ خوب بیضایی هم با صراحت خودش از این روابط حرف زده. جواب خیلی از سئوالهای ما را در مورد فیلم قبلی داده بود پس تکرار این که چرا این فیلم را ساختید خنده دار بود. بیضایی جواب خوبی در مورد این که چرا این قدر بافت امروزی و سادهای دارد داد و آن هم این بود که وقتی غریبه و مه را ساختم ایراد گرفته شد این فیلم چرا این زبان را دارد؟ در مورد این که چرا طومار شیخ شرزین و سیاوش خوانی را نمیسازد هم جواب ساده اما زیرکانه ای داد که شما مجوز و سرمایه بدهید ببینید من این فیلم ها را نمیسازم.
برداشت دوم: اول شب/ بعد از یک عصر و سرشب خیلی خوب دیدن فیلم سوپر استار هم پدیده ای بود. سینمای تهمینه میلانی را بخصوص فیلم های طنزشو خیلی دوست دارم. هنوز هم دیگه چه خبر آدم را می خندونه اما با سوپر استار نتونستم ارتباط برقرار کنم. همین
این جشنواره هم با دیدن چهره های آشنایی که هر سال میبنینی و آدمهایی که سال یک بار هستند و بعد تا سال دیگه خوبه. امسال شد پنجمین سالی که بیدغدغه جشنواره رو میشیم. هرچند که هنوز هم اون بلیتها توی سرما بیشتر حال و هوای سینما داشت.
پ.ن: راستی نمیدونم چرا این عادت رو ندارم که مجله امونو که منتشر میشه رو معرفی کنم. به هرحال سینما پویای 14 منتشر شد. نه این که چون توی این مجله کار می کنم میگم اما مجله خوبیه. این شمارهاش که خیلی خوب شده. یک خسته نباشی به سردبیرمون شاهین امین و رامک صبحی دبیر بخش ایران که برای بهتر شدن مجله تو هر شماره خیلی زحمت میکشن و توی این 14 شمارهای که کنار این مجله بودم کلی نکته جدید در مورد سینما و مسائلش یاد گرفتم. البته زحمتهای سارای عزیز و هنر فرشاد رستمی و بابک قادری هم تو بهتر شدن مجله نمیشه نادیده گرفت. در هر حال توی این شماره بنده کلی مطلب دارم که مهمترینش مصاحبه با استاد بود که گفتم و یک مصاحبه با محمد مهدی عسگرپور مدیرعامل خانه سینما( به قول آقای امین باز برای خودم نوشابه باز کردم. در ضمن توی این شماره دی وی دی سگ کشی به خوانندههای مجله هدیه میشه.
<< Home