کوپه شماره ٧
Tuesday, January 27, 2009
كاش
عطر نوازشهاي
دستهاي گرم تو را گرفته است
كاش براي هميشه
دنيا ميشد
اين عطر را با خود برد
***
تپش قلبم
ضرب آهنگ تپشهاي آرام قلب تو را دارد
كاش ميشد در همان لحظه
خوش يكي شدن اين
آهنگ ماند و
زمان و زمين را از حركت انداخت
***
خوابهايم تعبيري از رنگ چشم تو ست
كاش تعبير همه خوابها
رنگين كمان جاري نگاه تو بود
شهريار من
پ.ن: ننوشتن اين روزهايم دلايل زيادي دارد. يكيش خودسانسوري است و يكي ديگرش نداشتن وقت كافي به دليل ازدحام سه جشنواره مختلف و كارهاي عقب افتاده خودم هست والا خيلي دوست دارم درباره خيلي چيزها بنويسم از نكات جالب تاريخ انقلاب گرفته تا مانيفست چو و جشنواره تئاتر تا جشنواره فيلم فجر.
پس.پ.ن: ديروز از يكي از دوستانم كتاب اسناد و خاطرات آيتالله منتظري را گرفتم و الان در حال خواندن برخي از سندهايش هستم كه خيلي جالبه اگر برسم حتما درموردشان خواهم نوشت و به بعضيهاش اشاره ميكنم.
Labels: شعرنوشت
<< Home