کوپه شماره ٧

Tuesday, June 24, 2008

قصد جانم کن شهریارم


شهزاد 11
شب اول /
قصه هایم را /
آغاز می کنم/
قصه ای می گویم /
می گویم /
که دختران شهرم زنده بمانند/
شب دوم/
قصه ای تازه ای /
سر می کنم/
برای /
همه دختران سرزمینم /
و خواهرکم را می خوابانم /
برای این که زنده ماندنش/
شب سوم/
شهریار من/
با قصه نجات خودم /
خوابت می کنم/شب چهارم/
این قصه را برای /
دخترکم می گویم/
شاید روزی به دنیا /
بیاید و بخواهد /
زنده بماند/
شب دهم/
قصه می گویم/
تا زنده بمانم/
شب چهلم/
قصه می گویم /
تا اعتمادت را /
بخرم /
شب صدم/
قصه می گویم/
که عادت کردی به قصه هایم/
شب پانصدم/
قصه می گویم /
عاشقت شدم /
شب هفتصدم/
قصه می گویم /
تا شاید از لابه لای /
این قصه ها /
عاشقم /
شدی/
شهریار من/
شب هزارم /
قصه می گویم /
می دانم که/
عاشق /
داستان هایی است که /
برایت ساختم/
و عاشقم شدی/
شب هزار و یکم/
آخرین داستانم /
را امشب برایت می گویم /
تا شاید دوباره /
قصد جانم کنی /
و بار دیگر هزار و یک شب دیگر عاشقانه /
داستان هایم را /
بشنوی/
عاشقم شدی/

برای همه هزار و یک شبی که شهزاد کسی نبودم و برای روزی که فقط به نام زن است و مادر.

Labels:

posted by farzane Ebrahimzade at 7:01 PM

|

<< Home