کوپه شماره ٧

Monday, May 26, 2008

تبلیغ یک جا نشینی


امشب داشتم کتاب می خوندم و طبق معمول تلویزیونمون روشن بود و یکی از کانال ها که فکر می کنم شبکه دو یا سه بود داشت یک فیلمی پخش می کرد. البته فیلمش با توجه به صدای گریه و شیونی که از فیلم می آمد حواسم پرت شد. ظاهرا کسی توی فیلم مرده بود. عزاداری هم به شیوه عشایر بود. ظاهرا فیلم در ایلات می گذشت. خواستم کانال رو عوض کنم که یک دیالوگ توی فیلمش نظرمو جلب کرد. مردی که لباس مشکی پوشیده گفت:« دیگه ییلاق رو رها می کنم و می رم یک تیکه زمین می گیرم و ساکن می شم. » ادامه دیالوگ هاش هم در بدگویی از زندگی عشایری و ساکن نبودن و ییلاق و قشلاق گفت. این که همین عدم سکون باعث مرگ عزیزش شده و اون آرزوی مدرسه رفتن را به گور برده. هنرپیشه مقابلش هم که اگر اشتباه نکنم رامبد شکرابی بود حرفش را تایید می کرد. یک جمله اش که خوب یادم موند این بود که یه زمونی می گفتیم که این خاک مال ما ست. اما اون زمان مثل حالا همه چی قانونی نبود. حالا برای یک تکه زمین بنچاق می خواهند.
من نمی دونم این فیلم اسمش چیه و موضوعش چیه تا همین جا هم دیدم چون بعد برق رفت و ندیدم تکلیفشون چی بود. اما نکته مهم در همین چند جمله ای که از فیلم شنیدم این بود که تا به حال ندیده بودم که هیچ فیلمی این طور آشکار زندگی یک بخش از مردم ایران را زیر سئوال ببرد و خلاف آن را تبلیغ کند. البته می دانم که به موجب قانونی که سال گذشته تصویب شد قرار بر این شد که عشایر تخته قاپو یا به قولی یک جا نشین کنند. اما نمی دانستم که این قرار است تبلیغ شود. قصد ندارم این موضوع را نقد کنم و بگم که عشایر در طول تاریخ چند ده هزار ساله ایران همواره یکی از بخش های زندگی در کشور بودند و چنین تصمیمی چه عواقبی دارد اما یادم هست که زمانی که مدرسه می رفتیم یکی از مواردی که در مذمت کارهای رضا شاه یا پهلوی اول می گفتند این بود که عشایر را تخته قاپو یا یک جا نشین کرد. استدلال کتاب تاریخ مدرسه هم این بود که این کار پهلوی باعث می شد تا قدرت عشایر که یکی از ارکان جامعه بودند کم شود. عشایری که مهمترین ویژگیشان جنگاوری بود که شیوه زندگیشان به آن ها می آموخت.

Labels:

posted by farzane Ebrahimzade at 1:50 AM

|

<< Home