کوپه شماره ٧

Tuesday, March 20, 2007

شادی جانم سلام

شنیدم و خواندم که بلاخره بعد از بیش از پانزده روز با گذاشتن وثیقه از زندان آزاد شدی. می دانم وقتی جرمی نکرده باشی چقدر سخت است تحمل بعضی چیزها اما خوشحالم برای دریا، برای حسین، مامان بابات، برای خانواده ات، برای محبوبه، برای مریم و محیا که عید تنها نیستند.خوشحالم برای دوستات . خوشحالم برای این که تلاش همه برای آزادی شما به ثمر رسید. کاش منم هم می توانستم با دیگر دوستانم بیایم و در لحظه آزادی تو شریک می شدم. شرمنده ام که نتوانستم. اما از همین جا رویت را می بوسم و آرزو می کنم که هر چه زودتر این روزهای نیمه آفتابی هم به پایان برسد. می دانم این دو روز آخر سال بد 85 خیلی کار داری و وقتی نداری تا مطلب بلندی بخونی. در این روزهای پایانی سال روزهای آفتابی و سراسر موفقیت را برای تو و همه دوستانم آرزو می کنم. تا بعد

Labels:

posted by farzane Ebrahimzade at 2:10 AM

|

<< Home