کوپه شماره ٧

Saturday, March 17, 2007

آخرین روزهای سال 85

روزهای آخر سال برای هر کدام از ما معانی متفاوتی دارد. برای برخی از ما روزهای آخر سال یعنی دویدن، یعنی خانه تکانی، یعنی خرید، یعنی نو شدن. یعنی رسیدگی به حساب های یک ساله، یعنی دلشوره، یعنی امید به داشتن روزهای خوب آینده. برای بعضی از ما هم روزهای آخر سال تفاوتی نمی کند. بعضی ها هم یعنی خاطرات بد. برای من علاوه بر خیلی از این چیزهایی که گفتم یک معنی دیگر دارد. من از ماهی مرده می ترسم و روزهای آخر سال یعنی ماهی مرده هایی که گوشه کنار جوب رها شده. یعنی با چشم بسته از روی جوب و کنار بساط ماهی فروشی گذشتن. یعنی جدال دائم برای خریدن و یا نخریدن ماهی قرمز عید که تا سیزده هم زنده نمی مانند. یعنی دعوا سر خوردن سبزی پلو و ماهی.
البته این روزهای آخر سال 85 برای من دو تا معنی دیگه هم داره. یکیش امید داشتن به آمدن شادی و محبوبه است و دیگری خانه نشینی دو هفته ای. خنده داره روز پنج شنبه داشتم توی خیابان راه می رفتم که نفهیمدم چی شد که یا دفعه پام پیچید و همه سنگینیم افتاد روی پای چپم. در عرض چند ثانیه قوزک پام ورم کرد و بالا آمد. بعد از عکسبرداری معلوم شد که استخون مچ پام جابه جا شده رباط هاش کش آمده و باید تا 20 روز دیگه توی گچ باشه. حالا منم بیست روز خانه نشینی با پای گچ
گرفته. به قول دوستام باید به عنوان بد شانس ترین آدم سال معرفی شوم. بگذریم. توی پست بعدیم درباره سال 85 این پام می نویسم.

Labels:

posted by farzane Ebrahimzade at 4:05 PM

|

<< Home