کوپه شماره ٧
Sunday, February 18, 2007
سپندارمذ پاسبان تو باد
در باورهاي ايران قديم، پنجمين روز از آخرين ماه سال با نام امشاسپند سپندارمذ يا سپنتا آرميتي، فريشتة موكل زن و زمين سپندارمذ پيوند دارد. ؛ فرشتهاي كه آبادي و خرمي و پاكي و باروري را در زمين مستقر ميكند. بدين دليل ميگويند هركس به كشت و كار و آباداني بپردازد امشاسپند سپندارمذ را خشنود ساخته است. از گذشتة دور، در اين روز زنان از كارهاي خانه معاف ميشوند و آيينهاي اين روز را برپا ميكنند و از ديگران هديه ميگيرند.در ايران قديم، هر روزي اسم خاصي داشت. برخي از اسامي اين روزها با نام ماههاي دوازدهگانه يكي بود و نام روز در نام ماه تكرار ميشد. وقتي كه اسم ماه با اسم روز يكي بود آن روز را جشن ميگرفتند. در نتيجه، اسفندروز كه پنجمين روز از اسفندماه است به نام جشن اسفندگان نامگذاري شده است. ماه اسفند و روزِ سپندارمذ متعلق و به نام امشاسپند و فرشتة موكل زن و زمين، سپنتا آرميتي، بوده است. اين روز در گاهشماري جديد تاريخ ايران به به 29 اسفند منتقل شده است. بخش نخستِ نام سپنتا آرميتي شكل مؤنث كلمة سپنت يا سپنته است به معني مقدس است. در باورهاي ايرانيـ زرتشتي متأخر، سه امشاسپند مذكر و سه امشاسپند مؤنث وجود دارد؛ يكي انديشة نيك يا بهمن، ديگري راستي يا بهترين راستي كه همان ارديبهشت است و سومين هم شهريور است كه معناي آن «شهرياري ارادهشده» و برابر با ملكوت امروزي است. هر كه با اين سه به سر برد، يعني از انديشة نيك به راستي در انديشه و منش برسد، ميتواند به ارادة درست و خدايي دربيايد، كه منش يا كردار نيك و متعلق به امشاسپند سپندارمذ است. درستمنشي متعلق به امشاسپند سپندارمذ و همراه با خرد كامل است. همة جهان فرزندان سپندارمذ هستند، اما خصوصيتهاي اين امشاسپند بيشتر جنبة معنوي و روحاني زنان را دربرميگيرد. در برابر اين امشاسپند ارديسور اناهيد يا آناهيتاي امروزي را داريم كه حالت ماديتر و اساطيري دارد. فرشتهاي كه در تيراندازي آرش نقش دارد فرشتة زمين يا سپنتا آرميتي است، زيرا پاسباني از زمين و در نتيجه نگهداري از حدود مرز كشورها هم تكليف و بهاصطلاح خويشكاري اوست. به همين علت است كه او تير را ميآورد و تيراندازي آرش را راهنمايي ميكند و سپس تير را تا مرز ايران و توران همراهي ميكند تا مرز تعيين شود و تجاوز به پايان برسند.
اين روز به همه زنان شاد باد
پي نوشت: مدتها بود كه كمتر اين جا مطلب علمي نوشته بودم. ظاهرا خيلي هم زياد نوشته ام.
Labels: تاريخ نوشت
<< Home