کوپه شماره ٧
Thursday, February 08, 2007
سنتوري
ديشب رفته بوديم رئيس مسعود كيميايي را توي سينماي مطبوعات ببينيم كه طي يك اقدام غير قابل پيشبيني سنتوري داريوش مهرجويي را نشان دادند و به تمام حرف و حديـثهايي كه پشت اين فيلم بود و شايعاتي كه از نيومدن اين فيلم در جشنواره شنيده ميشد، پايان داد. درباره اتفاقاتي كه پشت اين فيلم بود و واكنشهاي مختلف همه نوشتند. گفتنش تكرار مكرراته. اما همين مسائل اشتياق براي ديدن فيلم را بيشتر ميكرد. داستان سنتوري داستان علي بلور فروش از يك خانواده پولدار و مشهور به سنتوري بود خواننده و نوازنده مشهوري بود كه به دليل اعتياد همه چيز خود را از دست ميدهد و در نهايت به خيابان خوابي ميرسد.
برخلاف نظر خيلي از كساني كه ديشب در سالن بودند اولين فيلمي بود كه ازش خوشم اومد. اونم بعد از ديدن فيلم دور از انتظار عسگرپور كه نه تنها در حد فيلم قدمگاه كه در حد فيلمهاي درجه چندم بود. البته منهم قبول دارم اين فيلم در حد نام بزرگي مثل مهرجويي نبود. هر كارگردان ديگري هم ميتوانست اين فيلم را بسازد. اين فيلم در حد فيلمساز گاو؛ هالو، هامون و دايره مينا و پري نبود چه برسه در حد كسي كه فيلمهاي درخشاني مثل مهمان مامان و اجاره نشينها را ساخته. اما فيلم بدي نبود. شايد يكي از دلايلي كه اين فيلم را نسبت به ساير فيلمهاي مهرجويي بيرنگ ميكرد استفاده از موضوعي در جشنواره اي بود كه حداقل دو فيلمساز مطرح و تقريبا همطراز اون به اين موضوع پرداخته بودند. يعني دو فيلم رئيس و خون بازي كيميايي و بني اعتماد با مضمون اعتياد و بخصوص تزريق ساخته شدهاست.
شايد هم به اين دليل بود كه سنتوري با ساير فيلمهاي مهرجويي يك تفاوت عمده داشت آن هم محوريت موسيقي در آن بود. بيشتر فيلمهاي مهرجويي به ويژه چند فيلم آخرش موسيقي نقش كمرنگي دارد. در مهمان مامان تنها چند صحنه موسيقي دارد. سارا و ليلا كه تقريبا استفاده از موسيقي صفر بود. اما در اين فيلم نه تنها موسيقي نقش اصلي را دارد كه تقريبا چند كليپ در ميان آن پخش ميشود. فارغ از مسائل فني كه من اصلا در طرح آنها تخصصي ندارم نميشه از بازي خوب بهرام رادان گذشت. اون نقش علي سنتوري را خيلي خوب بازي كرد. نقشي كه كامل شده و بسط يافته نقش پارسا پيروزفر در مهمان مامان بود. رادان آن چنان در نقش علي سنتوري معتاد فرو رفته بود كه در بخشهايي از فيلم اين شك به وجود ميآمد كه اصلا معتاد هست يا بازي ميكند. هر چند گريم در بازي مهم است اما حالت چهره و بازي را نميشد ناديده گرفت. اون آن قدر خوب سنتور را ميزد كه انگار از بچگي سنتور ميزده . اما خودش در مصاحبه مطبوعاتي فيلم گفت تا زمان اين فيلم حتي مضراب به دست نگرفته بوده و نت نمي داند چيست. فقط نقش سنتور زدن را بازي كرده است. سينك صداش هم خوب بود. انگار خودش ميخواند. با همان حالتهاي طبيعي خواندن. نقشش سادگي نقش علي مصفا را در پري و ليلا نداشت، انعطاف هامون را نداشت. شبيه هيچ كدام يك از كاركترهاي فيلمهاي مهرجويي را نداشت. رادان سنتوري يك بار ديگه ثابت كرد كه با بازي در كنار يك كارگردان بزرگ چقدر با بازي در فيلم كارگردان هاي ديگر متفاوت است. البته يكبار ديگه توي گيلانه با راهنمايي بنياعتماد ثابت كرده بود. همونطور كه مهمان مامان هم اين رو ثابت كرده بود كه مهرجويي خوب ميدونه از بازيگر چي ميخواد. بازي مسعود رايگان هم علي رغم حذف لحظات زيادي از بازي خوب بود. حسن پورشيرازي هم در آن بازي كوتاه خوب بود. موسيقي هم اگر از جنبههاي بازاريش بگذريم با آهنگسازي اردوان كامكار كه يكي از بهترين نوازندگان سنتور است روي محور سنتور خوب بود. (شايد هم يك دليلش علاقه مندي من به سنتور به خصوص نوازندگي اردوان كامكار است.)
در هر حال سنتوري فيلم خوبي در يك جشنواره متوسط بود. البته ديشب چند روز بعد نيكي كريمي را هم ديدم. خيلي دربارهاش حرف ندارم.
راستي اين يكي از مطالب درباره سنتوري قبل از اكران است.
اين هم نظر پرستو درباره فيلم
Labels: وب نوشت
<< Home