کوپه شماره ٧

Sunday, January 14, 2007

من کسی رو می شناختم

من کسی رو می شناختم. انگار سال های سال گذشته هر چند چند ماهی بیش نیست. من کسی رو می شناختم که گم شده. گم شده و رفته توی غبارها. شما سراغی از اون ندارید. آشنای خودم رو می گم. شما ندیدنش. سال ها با هم زندگی کردیم اما یک شبی که خوب نبودم بهش گفتم دیگه نمی خوام ببینمت. از اون شب رفته و خبری ازش نیست. خیلی زود پشیمون شدم اما از پنجره رفته بود. این روزها هر جا می رم سراغی ازش نیست. شبیه بچگی منه. اگه دیدینش سلام من رو بهش برسونین و بهش بگید دلم براش تنگه.

Labels:

posted by farzane Ebrahimzade at 11:38 PM

|

<< Home