کوپه شماره ٧
Monday, December 11, 2006
خاطرات روزهاي باراني
امروز باراني است. يك روز ابري و باراني و من عجيب حال و هواي تو و باران را كردهام.
كاش ميشد بي هراس سرما به باران پناه برد.
امروز باراني است يك روز باراني و ابري. باران كه مي آيد من و خاطرات هزاران روز باراني كه بي تو گذشت.
كاش ميشد به ياد اين خاطرات نبود.
امروز باراني است. يك روز باراني و ابري. روزهاي ابري تويي و خاطره چشم بستن و نديدن. خاطره تلخ مرگ و تدفين زير بارش مداووم باران. كاش ميشد زير باران مرد.
اين روزهاي باراني تويي و من و خاطرات هزاران روز باراني كه بي تو گذشت.
<< Home