کوپه شماره ٧

Sunday, December 17, 2006

ما نیز

ما نیز روزگاری
لحظه ای سالی قرنی هزاره ای از این پیش ترک
هم در این جای ایستاده بودیم،
بر این سیاره بر این خاک
در مجالی تنگ - هم از این دست -
در حریر ظلمات، در کتان آفتاب
در ایوان گسترده ی مهتاب
در تارهای باران
در شادروان بوران
در حجله شادی
در حصار اندوه
تنها با خود
تنها با دیگران
یگانه در عشق
یگانه در سرود
سرشار از حیات
سرشار از مرگ
ما نیز گذشته ایم
چ.ن تو بر این سیاره بر این خاک
در مجال تنگ سالی چند
هم از این جا که تو ایستاده ای اکنون
فروتن یا فرومایه
خندان یا غمین
سبک بار یا گران بار
آزاد یا گرفتار
ما نیز
روزگاری
آری

آری
ما نیز
روزگاری .......
از شاملوی بزرگ برای تو که باز رد پایت بر این خاک مانده است و صحن سرای این خانه هزار سال است که بدون حضورت مانده و من همچنان بر این درگاه مانده ام.

posted by farzane Ebrahimzade at 11:32 PM

|

<< Home