کوپه شماره ٧

Thursday, November 09, 2006

سكوت

گاهي اوقات سكوت در برابر همه چيز يعني يك واكنش درست يعني يك واكنش تدافعي يعني گريز از تنش. اين روزها تصميم گرفتم روزه سكوت بگيرم. روزه سكوت در برابر كساني كه دوستشان دارم اما آن ها من را دوست ندارند. سكوت در برابر كساني كه تو را به تمسخر مي گيرند. خسته شدم از حرف زدن از توجيه كردن. مي خوام سكوت كنم حتي اين جا مي خوام برم يك گوشه پاهامو توي شكمم جمع كنم و چشمامو ببندم و ديگه باز نكنم. ديگه حرف نزنم. اين بهترين راهه كه نه كسي از من دلش بگيره و هر چند مي گه باهات مشكلي ندارم پشتشو بهت بكنه. راهيه براي اين كه فرار كني از فريبي كه دو سال خودتو دادي.
دل هيچكي غربت اين جا نداره. ديگه هيچ جا جاي من نيست كه برم. با تو بودن خيلي وقت كه گذاشته. زندگي ارزش اين اشك ها رو نداره. هرچند كه اين اشك ها راست باشه و حقيقي مثل يك بره آروم سكوت مي كنم و مي رم اون جايي كه بايد برم و آروم آروم مي خوابم. پاهامو جمع مي كنم و كز مي كنم توي خودم و آروم آروم مي خوابم......آروم آروم......
سكوت ....
سكوت
.... و باز سكوت
چه چيزي بهتر از اين پس .....................

posted by farzane Ebrahimzade at 11:40 AM

|

<< Home