کوپه شماره ٧

Tuesday, October 24, 2006

برای فردا

32 تا شمع فوت کردم و سی و دوسال را تمام کردم. این بار هم آمد بی سر و صدا و رفت. به قول فروغ فصل سرد ما هم شروع شد. دارم روی روزهای از دست رفته سال گذشته فکر می کنم برای فردا امروز تصمیم می گیرم. هزارتا کار عقب افتاده دارم که باید انجام دهم. کتابخونه ام رو سر و سامان دادم و دوباره شروع کردم در رشته ای که دوستش دارم مطالعه می کنم. راستی یک اتفاق جالب افتاده مدتی بود که می خواستم «انسان و سمبولهایش » را بخرم اما هر بار یک چیزی می شد یادم می رفت. تصمیم گرفته بودم حتما توی این هفته برم انقلاب و بخرمش که دیروز بنفشه عزیزم برای تولدم کادو آورد. بدون این که بدونه من دنبال این کتاب هستم. اون یکی دوست دیگه ام که بنفشه از نوع محمودیشه و ساکن خیابان شانزدهم است هم یک عالمه کتاب رول دال برام آورده . توی هر کدوم هم یک نوشته جالب نوشته از این که اول هلوی غول پیکر نوشته خیلی خوشم امد. نوشته رویا پردازی فرصتی است که کم به دست می آید و خواندن رویاهای رول دال؛ رویاهایی که برای جیمز پرداخته هم فرصت شیرینی است. غم ها را فراموش کن.

posted by farzane Ebrahimzade at 10:21 PM

|

<< Home