کوپه شماره ٧

Tuesday, September 12, 2006

داروگ

خشک آمد کشتگاه

در جوار کشت همسایه.

گر چه می گویند: « می گریند روی ساحل نزدیک

سوگواران در میان سوگواران

قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟

بر بساطی که بساطی نیست

در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست

و جدار دنده های نی به دیوار اطاقم دارد از خشکیش می ترکد

ـــ چون دل یاران که در هجران یاران ـــ

قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟

این برای خودم، سارا، هستی، صنم ، گیسو و برای دوستان روزنامه شرق با اجازه از نیمای بزرگ

posted by farzane Ebrahimzade at 12:27 AM

|

<< Home