کوپه شماره ٧
Saturday, August 05, 2006
همین امروز چهار مرداد
انگار همین حالا است. همین اسفند 1283 شمسی محرم 1323 قمری آسید عبدالله بهبهانی بر منبر رفته و از بی کفایتی شاه و توهین نوز بلژیکی می گوید، لحظه ای که مردم با واقعه بانک استقراضی و مسجد خازن الملک روبه رو می شوند. انگار همین همین امروز رخ داده تجار قند را به فلک می بندند. نه لحظه ای که شعله می زند. انگار همین حالاست که سیدعبدالحمید از مدرسه بیرون می آید و تیر می خورد، دست لرزان و بیمار شاه پای ورقه را امضا می کند:« جناب اشرف صدراعظم از آن جا که حضرت باریتعالی جل شانه سررشته ترقی و سعادت ممالک محروسه ایران را به کف کفایت ما سپرده ........ .» انگار همین لحظه است، مشروطه از پس تاریخ دوباره متولد می شود. دوباره شادی مردم، دوباره مجلس اول، دوباره آزادی، جنگ حریت برای کسب کلمه مقدسه آزادی، دوباره اختلاف؛ شاهی که مشروطه داده می رود و شاهی ضد مشروطه پس می گیرد، دوباره از خون جوانان وطن لاله دمیده است و میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل و ملک المتکلمین که به مسلخ می روند. این مشروطه است. انگار نه انگار که 365250 روز گذشته باشد.
<< Home