کوپه شماره ٧
Sunday, July 16, 2006
نامه هایی برای تمام زنان جهان
سلام بانو....
چیزی نمانده !
نه گلی برای یک باغبان ؛
نه کتابی برای ورق زدن در تنهایی
بر چشم ها و برگ ها می باری
.... بر دهان ها و کلمات
.... بر سر و بالش
بر سیگار و انگشتانم
وقتی شبانه با من می رقصیدی ؛
اتفاق غریبی افتاد
احساس کردم ستارهء سوزانی
از مدارش در آمد و به قلب من پناهنده شد !
احساس کردم جنگلی انبوه
.... زیر لباس هایم قد کشید
احساس کردم یک کودک سه ساله
می تواند بخواند و مدرسه برود
.... و مشق هایش را بر پیراهن من بنویسد
هرگز نمی رقصیدم ؛
.... ولی آن شب
خود ِ رقص بودم ؛
..... نه رقصنده
«نزار قبانی»
نه برای خودم برای تمام زنان جهان زنانی که در هفت تیر کتک می خورند، زنانی که کودکان و شوهران خود را در فلسطین، لبنان عراق و افغانستان از دست می دهند. به تمام مادران دنیا
<< Home