کوپه شماره ٧

Monday, April 03, 2006

صنعتي و دست هايي كه نيست

دست هایی که سال ها خاک و گچ را کیمیا می کرد امروز زخمی سوزن هایی است که رمق را قطره قطره به جان ناتوان پیر مجسمه سازی ایران سرازیر می کنند.
دستان بی حرکت و ناتوان امروز، همان دست های دیروزند که با قدرت بر سپیدی کاغذ نقش می زدند. دستان پیر استاد علی اکبر صنعتی که این روزها یارای جنبش ندارند، روزی جان مایه تحول در مجسمه سازی ایران بودند و مجسمه هایی آفریدند که نابودی آنها در جریان دو واقعه تاریخی از ارزش هنریشان نمی کاهد. این را همه می گویند. مجسمه سازان و نقاشان امروز و دیروز. آنها که این روزها با هنر مدرن دنیا دست و پنجه نرم می کنند هم به تاثیر نوآوری های او اذعان دارند.
اين بخشي از مطلبيه كه سارا امت علي همكارم چند ماه پيش براي استاد علي اكبر صنعتي نوشت. صنعتي ديشب بعد از چندين سال بيماري سخت سرانجام در خانه شخصيش درگذشت. وقتي سال 84 تمام شد آرزو كرديم كه سايه مرگ از سر مشاهير و هنرمندانمان كنار بره اما ظاهرا اين سايه تمام شدني نيست. از روز اول سال 84 هنرمندان يكي يكي دارند مي روند. سروش خليلي اول عيد 13 فروردين رفت و به خاطره‌هاي ديروز و امروز ما پيوست.
صنعتي زندگي سختي داشته. كودكي و نوجواني‌اش در پرورشگاه گذشته بود و اگر صنعتي بزرگ نبود كه پرورشگاه كرمان را راه اندازي كرده قطعا او به اين جايي كه امروز هست نمي‌رسيد. چندين سال بي‌مهري و از بين رفتن دائم مجسمه‌ها و آثارش تنهاا بخشي از مصيبت‌هاي اين هنرمند ايراني است. بگذريم شايد به خاطر همين است كه خانواده‌اش دوست ندارند كه پيكرش به كرمان برگرده هرچند كرماني‌ها دارند تلاش مي‌كنند صنعتي را به زادگاهش برگردانند. راستي نكته جالب اين است كه قرار بود تا آخر اسفند موزه صنعتي در كرمان بازگشايي بشه و در مراسمي از صنعتي تجليل كنند و دكتراي افتخاري بگيره.....
چو بر گورم بخواهي بوسه دادن ........
نقاشي هاي ديوار يتيم خانه استعداد صنعتي را آشكار كرد

posted by farzane Ebrahimzade at 5:02 PM

|

<< Home