کوپه شماره ٧

Monday, March 06, 2006

بگذار از چشمان تو بگريم

بگذار اشك از چشمان من جاري شود. بگذار براي تو بگريم. از اشك‌هايم دوري نكن، چرا كه من غريبم. من گنگ بوده‌ام و خاموش. اينك به نام تو زبان گشوده‌ام. با تو به زبان خودم سخن مي‌گويم؛ زبان اشك هايم. تو صورت خشم خود را از من بگردان. بلاي خود را از من بردار. از نيكويي‌هايت – فراوان – بر من ارزاني دار. مرا به آتش خويش افروخته گردان. دلم را گرم كن تا بدانم براي چه به انتظار نشسته‌ام تو را و مرگ را.
از نمايش مي‌خواستم اسب باشم. محمد چرمشير انتشارات نيلا

posted by farzane Ebrahimzade at 6:44 PM

|

<< Home