کوپه شماره ٧

Wednesday, December 28, 2005

شعري از سيمين بهبهاني براي ايران

اين يكي از آخرين اشعار سيمين بهبهاني شاعر «دوباره مي‌سازمت وطنم » درباره و براي ايران است. جايي خوندم خوشم اومد گذاشتم توي كوپه شماره هفت.

اي ديار روشنم، شد تيره چون شب روزگارت
کوچراغي جزتنم کاتش زنم در شام تارت:
ماه کو،خورشيد کو؟ ناهيد چنگي نيست پيدا!
چشم روشن کوکه فانوسش کنم در رهگذارت؟!

آبرويت را چه پيش آمد که اين بي آبرويان
مي گشايند آب در گنجينه هاي افتخارت؟
شيرزن شيرش حرام کام نامردان کودن
کز بلاشان نيست ايمن گور مردان ديارت

مي فروشند آنچه داري: کوه ساکن،رود جاري
مي ربايند آهوان خانگي را از کنارت
گنج هاي سر به مهرت رهزنان را شد غنيمت
درج عصمت مانده بي دردانگان ماهوارت

شب که بر بالين نهم سر، آتش انگيزم ز بستر
با گداز سوز وساز مادران داغدارت
در غم ياران بندي، آهوي سر در کمندم
بند بگشا- اي خد!- تا شکر بگذارد شکارت

مدعي را گو چه سازي مهر از گل درنمازت
سجده بر مسکوک زر پر سودتر آيد به کارت!
اين زن – اي من- برکمر دستي بزن، برخيز ازجا:
جان به کف داري همين بس بهره از دار وندارت!

posted by farzane Ebrahimzade at 3:43 PM

|

<< Home