کوپه شماره ٧
Sunday, November 20, 2005
منوچهر آتشي
توانيم به ساحل برسيم
اندهت را با من قسمت كن / شاديت را با خاك و غرورت را/ با جوي نحيفي كه ميان سنگستان/ مثل گنجشكي پر مي زند/ و مي گذرد/ اسب لخت غفلت در مرتع انديشه ما بسيار است/ با شترهاي سفيد صبر/ در واحه تنهايي مي توانيم به ساحل برسيم /و از آنجا ناگهان با هزاران قايق /به جزيره هاي تازه برون جسته /مرجان حمله ور گرديم /تو غمت را با من قسمت كن/ علف سبز چشمانت را با خاك/ تا مداد من در سيخ زار كوير/ كاغذ باغي از شعر برانگيزد/تا از اين ورطه بي ايمان يبيشه اي انبوه از خنجر برخيزد
<< Home