کوپه شماره ٧

Tuesday, October 25, 2005

شهادت خوانی

امروز نشستم و باز یک کله چند تا کتاب کنار دستم گذاشتم و خوندم. کتاب هایی که چند وقت بود می خواستم بخونمشون اما یکی دو ساعت وقت اضافه نبود که بک نفس بخونم. میون این کتاب ها بار دیگه «شهادت خوانی قدمشاد مطرب در طهران »نوشته محمد رحمانیان باز ذهنمو مشغول کرد. دوباره افسوس خوردم که چرا این کار را روی صحنه ندیدم. شنیدم یکی از تئاترهای خوبی بوده که در چند سال گذشته روی صحنه رفته البته معلومه دیگه متن و کارگردانی که از محمد رحمانیان بوده و بازی های همیشه درخشان احمد آقالو و مهتاب نصیر پور و علی عمرانی بد نمی شه. در هر صورت متن تاثیر گذاری داره. مانند سایر نمایش های رحمانیان زبان خاص خودش را داره و بخشی از تاریخ را در خودش به تصویر می کشه مثل مجلس نامه، اسب ها و حتی مثل خروس یک تعزیه با نگاهی جدید و خاص یادمه در مصاحبه ای که با رحمانیان داشتم درباره این نمایش خیلی حرف زد این جا می تونین بخونین اما حرف قدمشاد یه چیز دیگه است:« بازی این مردم تمامی نداره؛ گاه در تکیه دولت شمشیر می کشند و گاه در مجلس طپانچه » یکی دو تا صحنه اشه که هر وقت می خونم بغض می کنم یکی صحنه پیش پرده خونی مه لقا:«یک مجلسی می خوام از پدری که رفت و دختری که موند_ یک مجلسی می خوام از چشمی که به در خشکید، از خونی که به جگر خشکید، نه خان دایی نترس، قصه قصه ننه من غریبم نیست_ حوصله کن حاج آقا، حاج خانوم، کبلایی، مشدی_ واسه حوصلت یه یا علی می خوام_ ... بازی این مردا تمومی نداره _ بابا ها پی مشروطه و مشروعه بودن و دخترا زیر لحاف کرباسی اشکاشونو می مشمردند.» یا صحنه شبیه وهب که هاسمیک می گه:«گفت این جنگ جنگ دین نیست، جنگ حریته _ کلمه مقدسه آزادی گفتم آزادی کدوم سوراخ لباس منو وصله می کنه، کدوم تیکه ا شیکم ما را سیر دویم از این این همه آزادی داریم بس نیست آزادیم که زجر بکشیم، آزادیم که خون گریه کنیم، آزادیم که گرسنه باشیم آزادیم که جون بکنیم آزادیم که بمیریم.» انگار خیلی از تاریخ ما در این دیالوگ ها مستتر است. تاریخی که محکوم به تکرار است. امروز باز تو لحظه شهادت خوانی قدمشاد مطرب بغض ام ترکید:« پشت این در خبرای خوشی نیست. پشت این در مردا کمر به قتل ما بستن_ پشت این در نه جشنه نه ساقی، نه بزم و نه می باقی .... ای جماعت واسه نجابتتون یه یا زهرا، واسه غمتون یه یا زینب، واسه دل تون یه یا حسین، واسه صبرتون یه یا علی می خوام

posted by farzane Ebrahimzade at 10:15 PM

|

<< Home