کوپه شماره ٧

Monday, October 03, 2005

خاطره کودکی

چند روزیه که می خوام بنویسم اما برنامه های متعدد و نوشتن ها نمی گذارد. روز مولانا که پنج شنبه بود. امروزم که روز نادر ابراهیمی بود. مردی که کودکی ما را با داستان هلی سنجاب ها، قصه های گل های قالی و به قول بنفشه آن ماشین دودی قدیمی و چادرهای کانون کنار تئاتر شهر ( فردا حتما یک چیزی ازش می نویسم.)هزار رنگ کرد و بزرگتر که شدیم خاطره ای از سفرهای هامی و کامی و روزی با خاطره های عشق سولماز اوچی و گلن اوجا و خاطره آتش بدون دود و بار دیگر شهری که دوستش دارم . امروز این نادر ابراهیمی که دیدم مردی نبود که خاطره کودکی و تلاش هایش در مهدکودک ها می دیدیم این نادر ابراهیمی که این قدر دیر به یادش افتادیم دیگر نمی نویسد دیگر نامه های عاشقانه به همسرش نمی نویسد. لعنت به فراموشی که بیشتر فراموشی ما است نه فراموشی نادر ابراهیمی.
راستی اینم گزارش تصویری حضور نادر ابراهیمی از همکار خوبم حسن غفاری

posted by farzane Ebrahimzade at 12:19 AM

|

<< Home