کوپه شماره ٧
Saturday, September 24, 2005
اول مهر
باز صداي دنگ دنگ، صداي سرخوشي، صداي زنگ مدرسه، گريه هاي كلاس اولي ها باز اول مهر. امروز مثل هر سال دچار حس خاصي هستم. اگرچه هيچ بچه مدرسه‌اي تو خونمون نيست اما من پرم از خاطره 12 اول مهري كه يازده سال پيش به پايان رسيد. ياد اولين روز مدرسه. اولين روز پر خاطره. شايد به اين خاطر كه اولين روز مدرسه ام يك روز تاريخي بود. روزي با خاطره هشت سال تلخ. آن روزي كه شبش صداي غرش هواپيماهاي غريبه خواب شهرمان را برآشفتند. من اول مهر 1359 براي اولين با وارد مدرسه شدم. اولين روز شروع جنگ. اولين روز حمله بزرگ به شهر و سرزمينمان روز ياد گيري الفبا براي ما و هم‌سن‌هاي من بود. هرسال اول مهر ياد آن اول مهر در دلم تازه مي‌شود. روزي كه كيفي كه مامانم برايم اماده كرده بود را برداشتم و به همراه زن عمويم به مدرسه رفتم. مامان و بابام چند روز قبل رفته بودند مكه. مامان قبل از رفتن داخل كيف ابي رنگم را از لوازم تحرير پر كرد. دفترهاي نو و درخشان با بوي تازه‌گي، مداهاي بلند مشكي و قرمز و رنگي پاكن قرمزم كه بوي آدامس مي داد. _ اين پاكن‌هاي آدامسي را همه هم سن و سال‌هاي من يادشان هست. پاكن‌هاي شفافي كه بوي آدامس بادكنكي مي‌داد. يادش بخير چقدر آن پاكن‌ها را گاز زديم. خود من دو روز يكبار از اين پاكن‌ها رو داغون مي‌كردم. حياط مدرسه كلاس بندي بچه‌ها نازنين، نازيلا، نسرين، زهره، محدثه ، مباركه، هنگامه، نسيم،مرسده، سارا صفايي دوست خوبم كه نمي‌دونم امروز كجاست؟ دو قلوهاي كلاسمان حميده و سعيده كه متاسفانه شنيدم يكيشون چند سال پيش تو حادثه سقوط هواپيما اصفهان به همراه پدر و مادر و خواهر كوچكترشان فوت كرد. كلاس اول دبستان فيروزه كه سال بعد اسمش شد ايثار تو خيابان آذربايجان چهارراه حشمت‌الدوله. خانم رمضاني مدير مدرسه،سرور جون ناظممون كه از دست شاگرد شيطوني مثل من عاصي بود، اكرم خانم مامان مدرسه و بيشتر ازهمه خانم طلوعي معلم كلاس اولم. روزهاي اول مهر بخصوص اين 11 سالي كه ديپلم گرفتم همش ياد خانم طلوعي مي‌افتم. معلمي كه خواندن و نوشتنم را از او دارم. خيلي دوست دارم ببينمش.
امروز دوباره اول مهره و پرم از خاطره پر بوي كتاب و دفتر و مداد نو و پر از لحظه‌هاي كودكي پر از خاطره مدرسه ايثار در خيابان اذربايجان چهارراه حشمت الدوله پر از ياد معلم‌هام و همكلاس‌هاي كلاس اولم ياد اون كلاس كنار راهرو ياد پاكن‌هاي آدامسي امروز دوباره اول مهره
امروز دوباره اول مهره و پرم از خاطره پر بوي كتاب و دفتر و مداد نو و پر از لحظه‌هاي كودكي پر از خاطره مدرسه ايثار در خيابان اذربايجان چهارراه حشمت الدوله پر از ياد معلم‌هام و همكلاس‌هاي كلاس اولم ياد اون كلاس كنار راهرو ياد پاكن‌هاي آدامسي امروز دوباره اول مهره
<< Home