کوپه شماره ٧

Tuesday, September 20, 2005

درخت آرزو

این جشنواره کودک و انتظار و صحن جلوی تئاتر شهر هم برای من ماجرایی شده. پریشب که داشتم از جلوی تئاتر شهر می آمدم باز برنامه اشون شروع شده بود. همون برنامه شب گذشته تعداد زیادی بچه با پدر و مادرهایشان آمده بودند تا در این برنامه که محوطه تئاتر سرباز تئاتر شهر را تسخیر کرده شرکت کنند. همین طور که رد می شدم چشمم به درخت تکی که درست میانه میدان حلوی ساختمان تئاتر شهر سر برافراشته افتاد. این درخت سال گذشته جزئی از دکوری بود که دهه اول محرم برای برپایی تعزیه ساخته بودند. همان خیمه ای که شبیه تکیه دولت بود. پارسال زیر خیمه درست کنار این درخت سکوی تعزیه برپا بود. پارچه های سبز و سرخ و سفید را مثل دخیل به شاخه های خشک درخت گره زده بودند. بگذریم پریشب دور تا دور درخت که حالا پر از برگه پارچه ای سفید بسته بوودند و نوشته بودند درخت آرزو. جلوتر که رفتم دیدم مردم بهش دخیل بستند! نمی دونم چرا یک دفعه یاد چنار عباسعلی ناصرالدین شاه افتادم. کاش کمی در برخورد با اعتقادات مردم و با دقت بیشتری رفتار می کردند.

posted by farzane Ebrahimzade at 7:59 PM

|

<< Home