کوپه شماره ٧

Tuesday, September 13, 2005

رهگذر

آهن تفته ات را

در دریاچه ساکن من فرو مبر!

**

با مشعل های آتشینت

در جنگل آرام من

به تک مایست!

**

با سیل دیوانه ات

بر ستون های نمکین من متاز!

**

بر روزهای راکد من

قطرات روشن و گرمت را مبار!

**

همچون رهگذری بر من بگذر

بی آنکه بارویم را در هم شکنی!

زیرا، ای دوست بیگانه !

من نیک می دانم

که مردی چون تو، آن توان دارد

که مرا پشت سر بگذارد

پراکنده و از هم گسسته

بسان مشتی ابر شفاف

در پهنه آسمان آبی تابستان

* *

بزودی از تو بیزار خواهم شد

زیرا تو آن مردی

که شاید براستی

دوستت بدارم

غاده السمان شاعر سوری تبار

posted by farzane Ebrahimzade at 11:54 PM

|

<< Home