کوپه شماره ٧

Monday, September 12, 2005

خیلی دور

روز پنج شنبه بعد از مدت ها بالاخره طلسم سینما رفتن خودمو شکستم. آدم خبرنگار هنری باشه و سالی دو بار بره سینما واقعا که مایه خجالته خودم می دونم. اما چیکار کنم که تئاتر را بیشتر از سینما بیشتر دوست دارم. به هر حال بعد از مدت ها فیلمی رو دیدم که خیلی تاثیر گذار بود:« خیلی دور، خیلی نزدیک» مثل وقتی که فنز یا آخرین نمایش بیضایی رو دیدم روی صندلی خشکم زد. فیلم عجیبی بود. تا فرداش هی صحنه هاش از جلوی چشمم رژه می رفت. بخصوص صحنه ای که پسر دکتر داشت برای خانم دکتر راجع به تولد ستاره ها می گفت. تولد سحابی ها و مرگشان . درباره دنیایی که خیلی دوره اما خیلی هم نزدیکه. هیچ وقت به آسمان این طوری نگاه کردید؟ از سالن سینما که بیرون آمدم دوباره نگاهش کردم. می خواستم ببینم آن آسمانی که توی فیلم ازش صحبت می شد چه شکلیه؟ دیشب وقتی داشتن جایزه ها را می دادند هربار یک جایزه را اعلام می کردند که این فیلم کاندیدش بود با خودم می گفتم اینم حق خیلی دور خیلی نزدیکه. تقریبا در هر رشته جایزه گرفت بخصوص در بهترین فیلم و بهترین کارگردانی انتخاب درستی بود. بازی های خوبی داشت بخصوص الهام حمیدی و البته افشین هاشمی. من شب قبلش هاشمی رو توی پنجره ها دیده بودم. بقدری نقش یک روحانی روستایی رو خوب بازی می کرد که نقش پسر دردونه اکرم. فکر می کنم در آینده نزدیک خیلی بیشتر از این بازیگر خلاق خواهیم شنید. راستی گفتم پنجره ها یادم افتاد حسین سلمان زاده همکار خوب عکاسم گزارش تصویری خیلی قشنگی از این نمایش روی آژانس گذاشته که می تونین این جا ببینید.

posted by farzane Ebrahimzade at 12:23 AM

|

<< Home