کوپه شماره ٧

Tuesday, September 06, 2005

خواهم رفت

عاقبت روزي از همين روزها از اين جا مي‌روم

انگيزه اي براي ماندن نمانده
دستاويزي حتی كه بشود به آن تكيه كرد و براي آن جنگيد
چرا بايد در جايي ماند

كه

هر لحظه‌اش تكرار تلخ يك انتظاره. انتظار هيچ
عاقبت روزي از اين جا مي روم به كجا

نمي دانم

خودم را به دست باد مي‌سپارم

به دست باران
و شايد به دست خاك.

از همه چيز خسته‌‌ام خسته

posted by farzane Ebrahimzade at 1:06 PM

|

<< Home