کوپه شماره ٧

Sunday, December 20, 2009

غرامت ایرانی

بی مقدمه

راستش می خوام بی مقدمه برم سر اصل مطلب بی هیچ توضیح اضافه ای . چند وقتی روزی بود که با خودم کلنجار می رفتم در باره این جریان هیاهو برای هیچ سپاه گمشده کمبوجیه در مصر را که ظاهرا دو برادر ایتالیایی که اولش گفتند باستانشناسن و بعد معلوم شد که مستند ساز شبکه دیسکاوری هستند با استناد برخی مدارک و اسناد تاریخی چیزکی بنویسم اما راستش فکر کردم که خیلی درباره اش نوشته شده تا این که یکی از دوستانم امشب (28 دی ماه 1388 خورشیدی) جوابیه ای عجیب و خنده‌داری از روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری خطاب به روزنامه همشهری را ایمیل کرده بود. بیانیه بیشتر شبیه یک جوک و از اون بدتر شبیه خط و نشون کشیدن بچه ای بود که آبنباتشو ازش گرفتن. در جواب گزارشی با این عنوان که سپاهی که هیچ وقت نبود یا همچین تیتری درباره همین جریان بالا همشهری رو با شهرداری یکی کرده بود و مثلا خواسته بود به تلافی جریان مترو حال شهردار کنونی تهران را بگیرد و از مشکلات شهر تهران گفته بود. از BRT بگیرد تا درخت های خیابان ولی عصر - که البته تا آن جایی که من یادمه فاتحش توی دوره شهردار قبلی تهران خونده شده بود و بیشترش برای یکی دو طرح به اصطلاح ترافیکی تهران که هیچ وقت به ثمر نرسید از ریشه در آمدند!! هر چند بی ربطه به بحث اصلی

می گفتم خواستم بیانیه رو بذارم فکر کردم که خوب بهتره اصلشو با لینکش از سایت پر افتخار میراث آریا پیدا کنم بذارم تا کسی فکر نکند که باز داریم سیاه نمایی می کنیم و یا اصلا فکر کنید ما نامه از از خودمان جعل کرده بود. تا سایت میراث آریا رو باز کردم چشمم به جدیدترین دستور رئیس دولت دهم افتاد. راستشو بخواهید یک باره زدم زیر خنده آخه ایشان به رئیس دفترشون -که قبل از این رئیس سازمان پر طمطراق میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی بودند و حالا نمی دونم چه شغلی در دولت به جز وزارت هست که ایشون ندارن- برای تشکيل کميته‌اي براي پيگري موضوع غرامت ايران در دوران اشغال جنگ جهاني دوم دستور داده بودند. «کمیته ای برای پیگیری غرامت ایران در دوره اشغال جنگ جهانی دوم» خوب راستش منم اولش فکر کردم که اشتباه خوندم. آخه یک مدت زمانی از جنگ جهانی دوم و اشغال ایران گذشته و خوب خیلی ها مثل من یادشون رفته بود که اصلا چنین جنگی وجود داشته. یک چیزی نزدیک به 68 سال. البته زمان زیادی نیست گیریم ما خیلی درگیر مسائل داخلی شدیم و مشکلاتی که این بیگانگان برامون به وجود آوردند. البته خیلی زود از بررسی سایت فارس و دیدن خبر اختصاصی این خبر گزاری متوجه شدم که این نامه در پاسخ نامه ای بوده که حمید بقایی رئیس سازمان پرطمطراق میراث و بقیه ملحقاتش در این لینک است:

متن پاسخی که جناب رئیس جمهور دادن هم ( البته ببخشید که از هر دو حذف می کنم می تونید اصلشو توی لینکاش ببین. مطلبم زیاد می شه) هم به این شرح است:


راستش این دومین نامه ای بود که آقای بقایی نوشته بود و رئیس جمهور جوابش داده بود. نامه ی اول هم که بلافاصله جواب داده شد درباره همون سربازای بخت برگشته کمبوجیه بود. به عنوان یک ایرانی که البته کمی هم تاریخ بلده احساس غرور کردم. راستش یادم افتاد از سال 85 هر باری که آقای بقایی را دیدم متوجه شدم که ایشان در حال خواندن تاریخ جنگ جهانی دوم بودند. البته نمی دونم کدام کتاب جنگ رو می خوندند که این همه سال طول کشیده به خاطر این که اون موقعی که من این درس رو گرفتم حدود سال 75 دو واحد بیشتر نبود. کل کتاب هایی هم که به فارسی درباره اش بود رو تونستیم توی یک ترم دانشگاهی بخونیم. اما این مهم نیست موضوع اینه که ایشان ظاهرا کتاب را کامل نخوندند. پرداخت غرامت های ایران یکی از موارد توافقی سران در کنفرانس تهران و یالتا بود. فکر نمی کنم این اقایان وطن پرست تر از دولتی مثل دولت دکتر مصدق باشند. فکر نکردید چرا آن ها به فکر گرفتن غرامت نیافتادند؟ از آن مهمتر یعنی کارشناسان ما این قدر بیکارن که برن خسارتی که 68 سال پیش به فلان روستا در گیلان خورده را حساب کنند. بالفرض این گونه باشه با چه معیاری می خواهن حساب کنن؟ بعد هم در منابع نخواندند آیا در این همه رفت و آمد به سازمان ملل متوجه نشدند که اولا در آن زمان سازمان مللی وجود نداشته و بعد هم نهادهای بین المللی آلمان را مقصر آن جنگ اعلام کرد و تا قران آخرش هم خسارت را گرفتند؟ حالا ما به دنبال چه هستیم؟ به عنوان یک ایرانی امیدوارم آقایان در راهی که می روند موفق باشند اما چه کسی غرامت هشت سال جنگ را داده است؟ چه کسی بعد از سی سال اموال مصادره شده ایران را در آمریکا پیگیری کرده است؟ نشستن آقایان زیر نام معجول خلیج را کار نداریم به ما مربوط نیست، به تقسیم نابرابر آب خزر هم اشاره نمی کنیم، اما کدام بار در میان پیشنهادها برای نظم نوین جهانی یک بار از حق حاکمیت ایران بر خلیج همیشه فارس دفاع شد؟ در این همه سال ها آیا آقای بقایی یا مشایی به عنوان رئیس سازمان میراث و باقی الحاقات نمی توانستند از رئیس هیات امنای موزه ملی بخواهند تا طرح بازسازی موزه مادر را به جریان بیاندازد تا آثار ده هزار ساله تمدنی ایران در ته انبارهای قدیمی و 70 ساله موزه ملی خواب مرگ نبینند؟ دورتر نرویم مگر شما نبودید که کلنگ مجموعه فرهنگی مذهبی ولی عصر را در کنار تنها امید نمایش کشور و ساختمان تاریخی تئاتر شهر زدید باور نمی کنم کسانی که خودشان را در نامه ها دکتر و مهندس می نامند ندانند که این ترک هایی که بر جان و حاشیه این ساختمان خورده از آن تونل وحشت ساخته که معلوم نیست کی بر سر عاشقان تئاتر فرو ریزد در اثر حجم گودبرداری آن جا باشد. ....

به خودم قول داده بودم کمتر بنویسم مگر می شه. اما راستش دارم امیدوار می شم این علاقه به تاریخ باعث بشه ایشان بعد از این برن سراغ جنگ های ایران و روس خسارتی که در این جنگ به ایران بخصوص تبریز وارد شد را از روس ها بگیرن.بخصوص دو عهد نامه ننگین ترکمانچای و گلستان. از اون گذشته حمله ازبک ها، محمود افغان، جنگ چالدران، حمله مغول را هم داریم می توانیم کمیته هایی برای رسیدگی به این موضوعات هم تشکیل دهیم بالاخره این همه کارشناس نباید بیکار بمانند.....

بگذریم

Labels:

posted by farzane Ebrahimzade at 2:16 AM

|

<< Home